روزنامه نگاری
روزنامهنگاری در ایران
روزنامهنگاری در ایران در ایران تاریخچهای دیرینه دارد شروع این صنعت از درباره شاهان قدیم بودهاست و متضمن اخبار مربوط به دربار و خصوصا شخص پادشاه بودهاست. بنابراین میتوان روزنامهنگاری در ایران را به فصل روزنامهنگاری در باستان و روزنامهنگاری در عصر معاصر تقسیم کرد.کلمه روزنامه در زبان فارسی درای ریشهای قدیمی است و در برخی از کتابهای سدههای نخست اسلامی این واژه با شکل روزنامجه دیده میشود. در دوران فتحعلیشاه، محمدشاه و اوان پادشاهی ناصرالدین شاه، اصطلاح «کاغذ اخبار» مورد استفاده مردم بودهاست ولی به مرور زمان روزنامه به معنای قدیم بکار رفته و اصطلاح «کاغذ اخبار» متروک شدهاست.

روزنامهنگاری در تاریخ معاصر
چاپ نشریات در دوران معاصر در ۱۹۰ سال پیش به وسیلهٔ میرزا صالح شیرازی کازرونی که خود دوره آموزش روزنامهنگاری را در انگلستان گذارنده بود آغاز میشود. گرچه تلاشهای وی نسل پروری در پی نداشت و گسستگی مطبوعاتی موجب گردید تجربه اول دفن چندان طرفدار نداشته باشد. روزنامههای دوره اول با الگوبرداری از روزنامههای خارجی ایرانیزه شده شروع به فعالیت کردند. از نظر شکل روزنامههای نخست به نوعی ادامه صفحهآرایی نسخههای خطی و کتابهای چاپ سنگی بودند تا اینکه ایرانیان فرنگ رفته به ویژه آنهایی که در عثمانی تجربه کار روزنامهنگاری داشتند پس از بازگشت به خدمت «دستگاه انطباعات» درآمدند و تا حدودی محتوا و شکل روزنامهها را دگرگون کردند. با پایان دوره ناصری پایه روزنامهنگاری دولتی لق شد اما روزنامهنگاری خصوصی حرفهای به وجود نیامد.
اولین روزنامه چاپی ایران، در دورهً سلطنت «محمد شاه قاجار» به وسیله «میرزا صالح شیرازی کازرونی» در تهران تأسیس شد. اولین شماره این نشریهً ماهیانه که در دوشنبه بیست و پنجم ماه محرم ۱۲۵۳ قمری (اول ماه مهٔ ۱۸۳۷ م.) منتشر شد فاقد نام بخصوصی بود و به ترجمه از واژهٔ فرنگی Newspaper، کاغذ اخبار نامیده میشد. .در حال حاضر از این روزنامه هیچ نسخه اصیلی دردست نیست و مطالبی که درباره آن نوشته شده، ذکر دقیقی از مدت و دفعات انتشار آن به میان نمیآورد.
ارومیه اولین شهرستانی است که در تاریخ روزنامهنگاری ایران صاحب روزنامه شد. این نشریه که دومین نشریهٔ ایران هم به شمار میرود، به زبان آشوری بود و با نام زاهاریرادی باهارا در سال ۱۲۶۵ هجری قمری (۱۸۴۹ میلادی) آغاز به انتشار کرد.
وقایع اتفاقیه که سومین روزنامه ایران به سبک و شکل امروزی است، از سال سوم پادشاهی ناصرالدینشاه یعنی ۱۱۹۰ هجری قمری زیر نظر میرزا تقیخان امیر نظام آغاز به انتشار کرد. این نشریه که به روزنامهٔ وقایع اتفاقیه مشهور بود، به صورت هفتگی منتشر میشد.
در سال ۱۲۷۷ (قمری) که میرزا ابولحسنخان نقاشباشی ملقب به صنیعالدوله بر انتشرات دولتی و طبع روزنامهنگاری نظارت داشت روزنامهٔ وقایع اتفاقیه پس از ۳ سال انتشار با نام جدید «دولت علیه ایران» شروع به فعالیت کرد. روزنامه دولت علیه ایران، روزنامهای مصور بود که در آن تصاویر بزرگان مملکت، درباریان و شاهزادگان با دقت زیاد به چاپ میرسید. خود این نشریه بعد از مدتی انتشار به روزنامه دولتی تغییر نام داد. انتشار این روزنامه تا سال ۱۳۲۴ (قمری) تحت عنوان ایران ادامه داشت و بعد از مدتی وقفه در سال ۱۳۲۹ (قمری) با نام روزنامه رسمی دولت ایران منتشر گردید.
در سال ۱۲۸۳ هجری قمری روزنامهٔ دیگری به نام روزانه ملتی در تهران انتشار یافت. منظور از واژهٔ «ملتی» نشان دادن تمایز آن روزنامه از روزنامه دولتی بود. نخستین نشریهٔ روزانه (یعنی روزنامه به معنی واقعی کلمه) در ایران به نام خلاصة الحوادث در سال ۱۳۱۶ (قمری) در تهران منتشر شد این روزنامه چهار صفحهای بود و اخبار خبرگزاری رویترز را که به قصد هندوستان مخابره میشد بازمیتاباند.
روزنامههای وطن و طلوع نیز از دیگر روزنامههای مهم منتشر شده تا پیش از مشروطیت اند. روزنامه وطن (La Patrie) که در سال ۱۲۹۳ انتشار یافت، اولین روزنامه ایرانی دوزبانه (فارسی و فرانسه) تهران بوده و همچنین نخستین روزنامهای بود که در تاریخ کشور توقیف شد
بعد از استقرار مشروطیت چهار روزنامه به نامهای مجلس، ندای وطن، حبلالمتین و صبح صادق، هر روز در ایران منتشر میگردید. روزنامهٔ «مجلس» اخبار مجلس شورای ملی را بازمیتاباند و زیر نظر میرزا محمد صادق طباطبائی اداره میشد. درپی خلع محمد علی شاه از سطلنت، روزنامههای متعدد روزانه دیگری نیز در ایران منتشر گردید.
در دوره مشروطیت بیداری افکار عمومی به سرعت و شدت اوج گرفت و روزنامهها نفوذی عظیم و سهم مهمی در تجدید حیات اندیشههای مردم داشتند. از روزنامههای مهم دوره مشروطیت که تأثیر زیادی بر افکار عمومی داشتند میتوان به صور اسرافیل و ایران نو اشاره کرد. در این برهه از تاریخ ایران، مطبوعات به عنوان نمادهای دموکراسی و آزادی نقش بزرگی در گسترش مشروطیت داشتند. درپی اعلام فرمان مشروطیت تعداد و تیراژ مطبوعات افزایش زیادی یافت همانطورکه شمارگان روزنامهٔ مساوات که از جراید مهم و مؤثر انقلاب مشروطه شمرده میشد به ۳ هزار، روزنامه صور اصرافیل به ۵ هزار، روزنامه مجلس به تدریج از ۷ هزار به ۱۰ هزار و روزنامه انجمن ملی به ۵ هزار نسخه رسید. به هنگام صدور فرمان مشروطیت تنها ۲۰ روزنامه و نشریه در ایران منتشر میگردید اما در پی اعلام این فرمان و در مدت زمان مانده از سال ۱۳۲۴ (قمری)، ۹۲ نشریه شامل ۶۴ عنوان در تهران، ۹ عنوان در اصفهان، ۶ عنوان در تبریز، ۴ عنوان در همدان، لاهیجان و ارومیه هر کدام دو عنوان و کرمانشاه، شیراز، مشهد، بندر انزلی و شهر ری هر کدام یک عنوان، منتشر میشد.
در دوره دوم مشروطیت قِطع روزنامههای روزانه بزرگتر شد ولی تیراژ آنها کاهش پیدا کرد مثلا روزنامه استقلال ایران از هشتصد تا هزار نسخه و ایران نو که در آن زمان کثیرالانتشارترین روزنامه ایران محسوب میشد بین ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ نسخه تیراژ داشت، کاهش این تیراژ را میتوان در توسعه فقر عمومی به علت حوادث ناگوار در آن مقطع دانست در این دوره معمولاً چندین نفر یک شماره از روزنامه را به شراکت میخرید و با هم مطالعه میکردند.
اولینها در صنعت روزنامهنگاری در ایران
اولین نشریه به زبان خارجی روزنامه وطن بود. از این روزنامهٔ دو زبانهٔ فارسی-فرانسوی، فقط یک شماره در سال ۱۲۹۳ (قمری) (۱۸۷۵ میلادی) به مدیریت بارون لوئی دونورما بلژیکی منتشر گردید. لوئی دونورما در سال ۱۲۹۲ به همراه ناصرالدین شاه از فرانسه به تهران آمده بود و چون در اولین شماره از روزنامه مقالهای در مورد آزادی نوشت به دستور شاه روزنامه تعطیل و لوئی دونورما نیز از ایران اخراج شد.
اولین روزنامهای که از طرف زنان در ایران منتشر شد دانش نام داشت و در سال ۱۳۲۸ (قمری) توسط همسر میرزا حسینخان کحال انتشار مییافت. این نشریه از ۱۰ رمضان ۱۳۲۸ ق. تا ۲۷ رجب ۱۳۲۹ ق. در تهران منتشر میشد. دانش هفتهای یک بار و در هشت صفحه با قطع رحلی و چاپ سربی چاپ میشد و علاوه بر ایران در سایر کشورها هم منتشر میشد.
اولین نشریه علمی که در ایران منتشر شد روزنامه دولت علیه ایران بود بعد از این روزنامه نشریههای دیگری نظیر گنجینه فنون، فلاحت مظفری، مجمع الاخلاق، دعوت الحق، مجمع بهار و آفتاب منتشر شدند.
اولین نشریه فکاهی در ایران که در ایران منشر شده طلوع نام داشت که در سال ۱۳۱۸ (قمری) اولین شماره آن بیرون آمد. مدیر این نشریه عبدالحمیدخان متینالسلطنه بود که بعدها نماینده مجلس شورای ملی شد.
همانگونه که پیشتر گفته شد، ارومیه نخستین شهرستانی است که روزنامهدار شد.
سانسور در تاریخ روزنامهنگاری ایران
نخستین فرمان رسمی سانسور در ایران، با توجیه حفظ سلامت اخلاقی کودکان، در رجب سال ۱۲۸۰ ه.ق. از سوی ناصرالدین شاه خطاب به صنیعالملک (برادر کمالالملک) صادر شد. در این دستور، شاه نگرانی خود را پیرامون مطالبی که «گوشزد اطفال» میشود، چنین اظهار داشتهاست:
خاصه اطفال که از مبادی احوال به خواندن این حکایات نامربوط میشدند و این روایات منطبعه غیرمستحسنه در جبلت ایشان کالنقشی فی الحجر مرکوز... میگردید و... در گردآب هواجس نفسانی و وسواس شیطانی غوطهور میگشتند...
ولی اعمال اولین سانسور در تاریخ روزنامه نگاری ایران، در قالب توقیف یک نشریه، توقیف روزنامه وطن در سال ۱۲۹۳ (قمری) (۱۸۷۵ میلادی) بود که تنها یک شماره از آن چاپ شد. اولین مقررات هم در دوره ناصرالدین شاهی رخ داد و در در ربیعالثانی ۱۳۰۲ (۱۸۸۴ (میلادی)) به دستور شاه اداره سانسور با هدف نظارت مستقیم بر کتابهای فارسیای که در ایران چاپ میشدند یا اینکه از خارج وارد میشدند، تأسیس شد. این اداره زیر نظر وزارت انطباعات مشغول به کار بود. زمینهٔ ایجاد این اداره زمانی رخ داد که یک کتاب به زبان فارسی را نزد شاه بردند و و ناصرالدین شاه از دیدن اهانتهایی که در آن نسبت به رجال، مقامات و علمای ایرانی شده بود ناراحت شد و سپس با کمک و یاری محمدحسن صنیعالدوله (اعتمادالسلطنه) اداره سانسور را تشکیل داد.
مدرسه عالی روزنامهنگاری
با حمایت مصطفی مصباحزاده در سال ۱۳۴۳ خورشیدی، مدرسه عالی روزنامهنگاری در موسسه کیهان تاسیس شد. این مدرسه به تدریج در طول چند سال برای اولینبار در ایران به دانشکدهای برای آموزش روزنامهنگاری در مقطع کارشناسی تبدیل شد.
مجله
مجله یا ژورنال گونهای کتابچهٔ دورهای است که با چاپ مقالههای عمومی یا علمی به گسترش و اشاعهٔ اطلاعات، دانش و نتایج پژوهشها دربارهٔ پیشرفتهای جاری در یک حوزهٔ علمی خاص میپردازد. مقالهٔ علمی توسط پژوهشگر یا پژوهش گرانی نوشته میشود که پژوهش را انجام دادهاند.
مجله (به انگلیسی: Magazine) به مدرکی جلدشده و ادواری گفته میشود که به طور منظم و با فاصلهٔ انتشار مرتب و زیر شمارهٔ ردیف و دوره و تاریخ معین در زمینههای گوناگون (اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دینی، علمی، فنی، کشاورزی، نظامی، هنری، ورزشی و نظایر اینها) بیش از دو بار در سال منتشر شود و در تهیهٔ مطالب آن بیشتر از یک نفر مشارکت داشته باشد و نیز دارای بیشتر از یک مقاله باشد.
اصطلاحشناسی
در روزگاری که نخستین مجله در ایران انتشار مییافت، در نشریهٔ تربیت مجله را چنین تعریف کردند:
مجله و جریده به اصطلاح این عصر و زمان مجموعه یا رسالهای است که دارای مطالب مفید سیاسی و علمی و ادیب و غیرها از وقایع متفرقه و اخبار مختلفه از هر جنس و هر نوع اعم از تاریخ و حکایت و قصه و روایت و سخنهای ادبآموز و مثلهای تربیتاندوز باشد و مجله یومیه نیست، اما متوالیاً طبع و منتشر میشود [...] مجلهٔ ۱۵روزه و ۱۰روزه و یک ماهه و بیشتر و کمتر در السنهٔ مختلفهٔ امروز بسیار و فراوان است [...] مجله در اصل رسالهای است که مشتمل بر مواعظ و حکم باشد. چنان که صحیفهٔ لقمان را که مطالب حکمتی وی در آن درج بوده مجلهٔ لقمان گفتهاند و اگر بخواهیم مجله را درست به فارسی ترجمه کنیم، باید بگوییم گنجینهٔ دانش...
در لغتنامهٔ دهخدا اصل این لغت را عبری و از کلمهٔ «مگلت» دانستهاند و ذیل مجله آوردهاند: «آنچه هم چون کتاب و رساله از اخبار و موضوعات و مقالات مختلف هفتهای یا ۱۵روزی یا ماهی و جز آن طبع کنند و انتشار دهند.» فرهنگ فارسی معین مجله را مجموعهای تعریف کردهاست که «به طور مرتب منتشر میشود و شامل مقالات در موضوعی واحد یا در موضوعات مختلف باشد.» در فرهنگ عمید نیز ذیل واژهٔ مجله آمدهاست: «مجموعهای از مقالات گوناگون که هر هفته یا هر ماه یک مرتبه چاپ و منتشر شود». فرهنگ بزرگ سخن مجله را «نشریهای که در فواصل زمانی یکسان چاپ میشود و معمولاً شامل مجموعهای از اخبار، مقالات، عکس و مانند آنهاست» تعریف کردهاست. دیگر فرهنگها و واژهنامهها از مجله به عنوان صحیفهٔ حکمت، کتاب حکمت و ادب و... یاد کردهاند.
در لاروس، مجله را «نشریهای دورهای با جلد کاغذی مشتمل بر نوشتههای نویسندگان مختلف و غالباً مصور و همراه با تبلیغات» و در فرهنگ انگلیسی آکسفورد «نشریهای ادواری با جلد کاغذی حاوی داستانها، مقالات و غیره که به وسیلهٔ نویسندگان مختلف نوشته میشود» تعریف شدهاست.
کتابداران «نشریهای با عنوان مشخص [را] که به صورت شمارهها یا جزوههای پیاپی با فاصلهٔ زمانی منظم برای مدت نامحدود منتشر میشود و حاوی مقالاتی دربارهٔ موضوعهای مختلف از نویسندگان مختلف است» مجله مینامند و روزنامهنگاران «نشریهٔ چندینصفحهای [را] که هفته یا ماهی یک بار در روز یا هفتهٔ معین منتشر شود و قطع آن کوچکتر از روزنامه و صفحات آن بهمراتب زیادتر باشد» به عنوان مجله میشناسند.
ابنعربی گوید: «از اعرابی در حالی که کُرّاسهای [کُرّاس به ضم کاف و تشدید را به معنی جزوی از کتاب که غالباً محتوی ۸۰ برگ است] در دست داشتم، پرسیدم مجله چیست؟ جواب داد همان که در دست توست.»
ادوارد براون مجله را نشریهای مینامد که «مشتمل بر مقالات [بلند] علمی، ادبی، سیاسی و تاریخی مفصلتر از اخبار و وقایع جاری [روزنامه] باشد» و اضافه میکند که «این قبیل نشریات جلدشده به شکل و قطع کتاب در مدتهای متناوب با فواصل معین انتشار مییابد. در لسان عربی معاصر آن را مجله و در ترکیه مجموعه مینامند. به عقیدهٔ من در زبان فارسی جنگ یا سفینه بهترین نام برای چنین نشریهای میتواند باشد. این دو کتاب در کتب قدیمه به همین قسم مجموعههای یادداشت، اطلاق میشده و جریده نوع دیگری از آن بودهاست.»
«در بیروت کلمهٔ مجله را که به عربی به کار میرفت، برای مطبوعات دورهای زماندار به کار میبردند. مجله مانند مظنهٔ لفظی عربیالاصل و مشتق از ریشهٔ «جل» به نظر میرسد. با توجه به معنی قبلی مقصود از آن، باید آن را کلمهای دخیل پنداشت نه اصیل که از راه زبانهای آرامی و عبری و سریانی به عربی درآمده باشد... به هر صورت، ابراهیم یازجی ادیب معروف لبنانی نخستین بار این لفظ را از مورد خاص لغوی که آن صحیفهٔ حکمت باشد، برگرفت و مجله الطب بیرون را در ۱۸۸۴ به این نام انتشار داد. البته مجله الجنان و النحله و النجاح و المقتطف چند سال پیش از این تاریخ دورهٔ انتشار خود را آغاز کرده بودند، ولی کلمهٔ مجله را بعد از ۱۸۸۴ در معرفی شکل انتشار خود به کار بردند. این لفظ در زبان ترکی عثمانی نخست در مورد مجلهٔ قوانین عدلیهٔ معمول در محاکم رسمی به صورت مجله الاحکام به کار برده میشد و بعداً در زبان ترکی هم به معنی نشریات زماندار مرسوم و معمول گردید...»
انواع
بر اساس ترتیب انتشار
از نظر ترتیب انتشار مجلهها به انواع مختلف تقسیم میشوند:
مجلهٔ هفتگی: مجلهای که در هر هفته یک بار انتشار یابد.
مجلهٔ دو هفتگی: مجلهای که در هر دو هفته یک بار منتشر شود.
مجلهٔ ماهانه: مجلهای که در هر ماه یک بار منتشر شود که به این نوع مجله، ماهنامه یا مجلهٔ ماهیانه نیز میگویند.
مجلهٔ سه ماهانه: مجلهای که در هر سه ماه یک بار منتشر گردد که این نوع مجلهها بیشتر به فصلنامه اشتهار دارند.
مجلهٔ چهار ماهانه: مجلهای که در هر چهار ماه یک بار منتشر شود.
مجلهٔ شش ماهانه: مجلهای که در هر شش ماه یک بار منتشر شود که به این مجلهها دوفصلنامه یا نیمسالنامه نیز میتوان گفت.
بر اساس محتوا
مجلهها به لحاظ دامنهٔ شمول به دو دستهٔ عمومی و تخصصی تقسیم میشوند.
بر اساس قالب انتشار و دسترسی
مجلهها از لحاظ قالب انتشار، به سه دستهٔ کاغذی و الکترونیکی و چند رسانه ای تقسیم میشوند. مجلهٔ کاغذی مجلهای است که به شکل سنتی چاپ و انتشار مییابد. مجلهٔ الکترونیکی به مجلهای گفته میشود که به صورت الکترونیکی روی اینترنت چاپ و منتشر میشود. مجلهٔ چندرسانه ای به مجلهای گفته میشود که به صورت Pdf روی لوح فشرده منتشر میشود. پس از اختراع وب، بسیاری از مجلههای کاغذی به صورت الکترونیکی نیز منتشر میشوند که به دو صورت قابل دسترس هستند:
پرداخت حق اشتراک و آبونمان
دسترسی آزاد.
تاریخچه
مجله در ایران
با توجه به تعریف ارائه شده از مجله، در ۶۵ سال نخست عمر مطبوعات در ایران، نشریهای در شکل مجله در این کشور منتشر نشدهاست. از کتابخانهٔ خلاصه الاخبار چاپی تاکنون نسخهای به دست نیامدهاست. بدون احتساب این عنوان که از شکل و محتوایش بیخبریم و عنوانهایی که شاید بعدها به دست آیند، می توان نوشت در عهد محمدشاه قاجار و ناصرالدینشاه قاجار مجله – با تعریف ارائه شده – در ایران منتشر نشدهاست.
روزنامهٔ علمیهٔ دولت علیهٔ ایران، روزنامهٔ ملتی، روزنامهٔ نظامی، روزنامهٔ علمی، مریخ و چند نشریهٔ دیگر تا حدودی از نظر محتوا و ترتیب انتشار مجلهاند، اما از نظر شکل مجله محسوب نمیشوند. مراد از شکل نیز فقط قطع نیست. روزنامهٔ اردوی همایون و ورقهٔ ماه مدرسهٔ دارالفنون تبریز تقریباً قطع رقعی دارند، اما مجله به حساب نمیآیند. نخستین نشریهٔ ادواری مجلد ایران که خصوصیات مجله را داشت سالنامهٔ ایران ۱۲۹۰ است که از نظر ترتیب انتشار مجله محسوب نمیشود.
فلاحت مظفری
فلاحت مظفری – به مفهوم امروزی – سرآغاز مجلهنگاری در ایران است.
در جمادیالاول ۱۳۱۸ ق. برابر با اوت ۱۹۰۰ م. در تهران از سوی ادارهٔ کل فلاحت مجلهای با قطع ۲۱۱×۱۶۶۵ با عنوان فلاحت مظفری منتشر شد. بر روی جلد شمارهٔ اول این مجله که نخستین نشریهٔ اختصاصی کشاورزی ایران است، آوردهاند:
«صاحب امتیاز [مهدی] فخیم السلطنه، رئیس و مدیر کل فلاحت ممالک محروسهاست، مسیو داشر، مدیر و مهندس زارعت [نیز] بعضی مقالات را میدهد، محل رجوع چهارراه مخبرالدوله در ادارهٔ مرکزی کل فلاحت است. وجه اشتراک سالیانهٔ طهران ۱۸ قران، داخلهٔ ایران ۲۰ قران، اروپ و آمریک ۱۴ فرانک، تمام عثمانی سه مجیدی، قفقاز و روسیه شش منات، هند و افغانستان ۹ روپیه [و] اجرت پست همهجا به عهدهٔ ادارهاست» و «از کلیهٔ علوم فلاحت و فواید عامه و مقالات سودمند دیگر و اخبار رسمی راجع به امور فلاحت سخن میگوید. مقالات نافعه به حال دولت و ملت و راجع به فلاحت و فواید عامه را با کمال امتنان میپذیرد و نشر مینماید، مراسلاتی که به اداره میرسد، در صورت انتشار و عدم آن صاحبش حق استرداد ندارد. پاکتهای بیتمبر قبول نمیشود. ماهی دو بار در غره و پانزدهم طبع و تقسیم میشود.»
اگرچه نوشته شدهاست «ماهی دوبار» ولی انتشار این مجله با وقفه همراه بودهاست. به عنوان مثال، فاصلهٔ انتشار شمارههای یک و دو به یک ماه میرسد که علت این وقفه در مقدمهٔ شماره دوم «غفلت امنای دارالطباعه» ذکر شدهاست و در صفحات آغازین شمارهٔ سوم نیز در این باره مینویسند:
از اول چنان مقرر شده بود که ماهی دوبار [این مجله] به حروف سربی طبع و انتشار یابد. امنای دارالطباعهٔ سربی [...] از عهد برنیامده و نتوانستند [مجله] را بهوقت برسانند، از آن رو [چاپ مجله] به تأخیر افتاد، لهذا طبع [مجله] را به حروف سربی موقوف کرده، قرار دادیم که بعد از این [مجله] را به خط نستعلیق نوشته به مطبعهٔ سنگی چاپ کرده ماهی دوبار انتشار دهیم. از مشترکین عظام اعتذار میکنیم که به سبب تأخیرات واقعه ما را خورده نگیرند که تخلف از امنای مطبعهٔ سربی بود.
از دیگر نکات قابل ذکر در معرفی این مجله این است که شمارههای دوازدهم و سیزدهم آن در یک مجلد چاپ و منتشر شدهاست. دیگر اینکه در شمارهٔ نوزدهم این مجله میخوانیم:
در سال اول [...] فلاحت مظفری فقط پنج نمره چاپ شد و آن نمرات در دست نیست و تمام شده، در سال دوم که تا اول میزان قوی ئیل باشد، ۱۲ نمره چاپ و توزیع گردید، ولی تاکنون مشترکین عظام وجه ناقابل آن که در سال شش قران است، چه در طهران و چه در ولایات نپرداختهاند. امیدوار است که این جزیی وجه را که پول کاغذ و پست نمیشود، زودتر بپردازند و از اول میزان که اول سال فلاحتی است، شروع به نمرهٔ ۱۸ که نمرهٔ اول سال سوم است، نموده و برای عموم مشترکین سابق فرستاده خواهد شد، ولی مستدعی است که اگر میل به دادن شش قران که پول چاپ گراور این [مجله] است، ندارند تمام ۱۲ نمره را با قبض اداره به فراش مسترد سازند تا به مشترکین جدید دیگر که طالب آن ۱۲ نمره سال دومند داده شود و اگر کسر نمره دارند یا [مجله] غیرمنظم به آنها رسیده مرقوم فرمایند تا از فراش مواخذه شود. امید است انشاءا... دریغ نخواهند فرمود، ولی در سال آتیه، بلکه در همین ماه شوال اقدام فرمایند و الا پس از ماه شوال اگر بفرستند بیفایده و بیاثر خواهد بود. —مهدی، معاون ادارهٔ فلاحت
ساختار مجله
مجله دارای «شکل» و «محتوا» است. مجلهها به لحاظ شکل عموماً دارای نام، اندازهٔ معین، شماره و تاریخ، دوره یا سال، شناسنامه (نام صاحب امتیاز، مدیر مسؤول، سردبیر، هیأت تحریریه، نشانی و...)، و به عنوان هویت ظاهری دارای شیوهٔ صفحهآرایی هستند. در عرف مطبوعاتی امروز به نشریههای هفتگی، دوهفتگی و... که در ایران در شکل و هیأت روزنامه منتشر میشوند، به لحاظ فرم چاپ و... مجله اطلاق نمیشود، چون یکی از ویژگیهای فنی مجله اتصال اوراق آن به وسیلهٔ مفتول و یا چسب به یکدیگر است. از سوی دیگر در ابتدای انتشار، هر آنچه را که ما امروز مجله مینامیم، به اسم روزنامه یا جریده میخواندهاند که با این تعریف میتوان گفت که در ایران انتشار مجله قبل از رواجِ این واژه مرسوم شدهاست.
مقاله
یک مقالهٔ علمی پژوهشی شامل عناصر زیر است:
عنوان، نام و مشخصات نویسنده، چکیده، کلیدواژهها، مقدمه، پیشینه پژوهش، روش شناسی، تجزیه و تحلیل دادهها، نتیجه گیری، فهرست منابع یا کتابشناسی. مقالههای علمی اغلب طولانی هستند و در پایان حاوی فهرستی از آثار استناد شده در متن مقاله هستند که به کتابشناسی یا فهرست منابع موسوم است. در حالی که مقاله مجلههای عمومی فاقد استناد هستند.
اعتبار
بهطور معمول، مجلههای علمی پژوهشی توسط متخصصان موضوعی مورد داوری همتا (Peer Review) قرار میگیرند. مجلههای علمی پژوهشی بر اساس معیاری موسوم به ضریب تأثیرگذاری مجله (Impact Factor) که مبتنی بر میزان استنادهاست مورد ارزیابی و رتبه بندی قرار میگیرند. کتابخانهها شمارههای مربوط به یک سال انتشاراتی یک مجله علمی را در یک یا چند مجلد به صورت سالانه صحافی میکنند.
یکی از عوامل اصلی پیشرفت هر کشوری میزان تولید و تأثیر انتشارات علمی آن کشور است (عصاره، ۱۳۷۷). امروزه تعداد مقالهها و مجلههای علمی منتشر شده در یک کشور به عنوان یکی از شاخصهای اصلی توسعهیافتگی و اعتبار علمی آن کشور در سطح بینالمللی محسوب میشود. مجلههای علمی یکی از ابزارهای مهم شکوفایی صنعت و فناوری محسوب میشوند. زیرا از یک سو میان مجامع علمی و پژوهشگران ارتباط برقرار مینمایند و از سوی دیگر علم را از بخشهای دانشگاهی و پژوهشی به حوزه صنعت و تولید انتقال میدهند. در واقع، مجلههای علمی رابط بین دانشگاه و صنعت هستند. بدیهی است که مقالههای علمی که منبع عمده اطلاعات علمی محسوب میشوند در میان سایر آثار علمی از منزلت خاصی برخوردار هستند (نوروزی و علیمحمدی، ۱۳۸۵).
جدیدا یک مجله که توسط بچهها اداره میشود راهاندازی شده وآنها بدون کمک گرفتن از مدرسشان آن را ساختهاند. البته کمکهای دبیر ادبیات، آقای التجا، مفید فایده بودهاست.
روزنامهنگاری در ایران در ایران تاریخچهای دیرینه دارد شروع این صنعت از درباره شاهان قدیم بودهاست و متضمن اخبار مربوط به دربار و خصوصا شخص پادشاه بودهاست. بنابراین میتوان روزنامهنگاری در ایران را به فصل روزنامهنگاری در باستان و روزنامهنگاری در عصر معاصر تقسیم کرد.کلمه روزنامه در زبان فارسی درای ریشهای قدیمی است و در برخی از کتابهای سدههای نخست اسلامی این واژه با شکل روزنامجه دیده میشود. در دوران فتحعلیشاه، محمدشاه و اوان پادشاهی ناصرالدین شاه، اصطلاح «کاغذ اخبار» مورد استفاده مردم بودهاست ولی به مرور زمان روزنامه به معنای قدیم بکار رفته و اصطلاح «کاغذ اخبار» متروک شدهاست.

روزنامهنگاری در تاریخ معاصر
چاپ نشریات در دوران معاصر در ۱۹۰ سال پیش به وسیلهٔ میرزا صالح شیرازی کازرونی که خود دوره آموزش روزنامهنگاری را در انگلستان گذارنده بود آغاز میشود. گرچه تلاشهای وی نسل پروری در پی نداشت و گسستگی مطبوعاتی موجب گردید تجربه اول دفن چندان طرفدار نداشته باشد. روزنامههای دوره اول با الگوبرداری از روزنامههای خارجی ایرانیزه شده شروع به فعالیت کردند. از نظر شکل روزنامههای نخست به نوعی ادامه صفحهآرایی نسخههای خطی و کتابهای چاپ سنگی بودند تا اینکه ایرانیان فرنگ رفته به ویژه آنهایی که در عثمانی تجربه کار روزنامهنگاری داشتند پس از بازگشت به خدمت «دستگاه انطباعات» درآمدند و تا حدودی محتوا و شکل روزنامهها را دگرگون کردند. با پایان دوره ناصری پایه روزنامهنگاری دولتی لق شد اما روزنامهنگاری خصوصی حرفهای به وجود نیامد.
اولین روزنامه چاپی ایران، در دورهً سلطنت «محمد شاه قاجار» به وسیله «میرزا صالح شیرازی کازرونی» در تهران تأسیس شد. اولین شماره این نشریهً ماهیانه که در دوشنبه بیست و پنجم ماه محرم ۱۲۵۳ قمری (اول ماه مهٔ ۱۸۳۷ م.) منتشر شد فاقد نام بخصوصی بود و به ترجمه از واژهٔ فرنگی Newspaper، کاغذ اخبار نامیده میشد. .در حال حاضر از این روزنامه هیچ نسخه اصیلی دردست نیست و مطالبی که درباره آن نوشته شده، ذکر دقیقی از مدت و دفعات انتشار آن به میان نمیآورد.
ارومیه اولین شهرستانی است که در تاریخ روزنامهنگاری ایران صاحب روزنامه شد. این نشریه که دومین نشریهٔ ایران هم به شمار میرود، به زبان آشوری بود و با نام زاهاریرادی باهارا در سال ۱۲۶۵ هجری قمری (۱۸۴۹ میلادی) آغاز به انتشار کرد.
وقایع اتفاقیه که سومین روزنامه ایران به سبک و شکل امروزی است، از سال سوم پادشاهی ناصرالدینشاه یعنی ۱۱۹۰ هجری قمری زیر نظر میرزا تقیخان امیر نظام آغاز به انتشار کرد. این نشریه که به روزنامهٔ وقایع اتفاقیه مشهور بود، به صورت هفتگی منتشر میشد.
در سال ۱۲۷۷ (قمری) که میرزا ابولحسنخان نقاشباشی ملقب به صنیعالدوله بر انتشرات دولتی و طبع روزنامهنگاری نظارت داشت روزنامهٔ وقایع اتفاقیه پس از ۳ سال انتشار با نام جدید «دولت علیه ایران» شروع به فعالیت کرد. روزنامه دولت علیه ایران، روزنامهای مصور بود که در آن تصاویر بزرگان مملکت، درباریان و شاهزادگان با دقت زیاد به چاپ میرسید. خود این نشریه بعد از مدتی انتشار به روزنامه دولتی تغییر نام داد. انتشار این روزنامه تا سال ۱۳۲۴ (قمری) تحت عنوان ایران ادامه داشت و بعد از مدتی وقفه در سال ۱۳۲۹ (قمری) با نام روزنامه رسمی دولت ایران منتشر گردید.
در سال ۱۲۸۳ هجری قمری روزنامهٔ دیگری به نام روزانه ملتی در تهران انتشار یافت. منظور از واژهٔ «ملتی» نشان دادن تمایز آن روزنامه از روزنامه دولتی بود. نخستین نشریهٔ روزانه (یعنی روزنامه به معنی واقعی کلمه) در ایران به نام خلاصة الحوادث در سال ۱۳۱۶ (قمری) در تهران منتشر شد این روزنامه چهار صفحهای بود و اخبار خبرگزاری رویترز را که به قصد هندوستان مخابره میشد بازمیتاباند.
روزنامههای وطن و طلوع نیز از دیگر روزنامههای مهم منتشر شده تا پیش از مشروطیت اند. روزنامه وطن (La Patrie) که در سال ۱۲۹۳ انتشار یافت، اولین روزنامه ایرانی دوزبانه (فارسی و فرانسه) تهران بوده و همچنین نخستین روزنامهای بود که در تاریخ کشور توقیف شد
بعد از استقرار مشروطیت چهار روزنامه به نامهای مجلس، ندای وطن، حبلالمتین و صبح صادق، هر روز در ایران منتشر میگردید. روزنامهٔ «مجلس» اخبار مجلس شورای ملی را بازمیتاباند و زیر نظر میرزا محمد صادق طباطبائی اداره میشد. درپی خلع محمد علی شاه از سطلنت، روزنامههای متعدد روزانه دیگری نیز در ایران منتشر گردید.
در دوره مشروطیت بیداری افکار عمومی به سرعت و شدت اوج گرفت و روزنامهها نفوذی عظیم و سهم مهمی در تجدید حیات اندیشههای مردم داشتند. از روزنامههای مهم دوره مشروطیت که تأثیر زیادی بر افکار عمومی داشتند میتوان به صور اسرافیل و ایران نو اشاره کرد. در این برهه از تاریخ ایران، مطبوعات به عنوان نمادهای دموکراسی و آزادی نقش بزرگی در گسترش مشروطیت داشتند. درپی اعلام فرمان مشروطیت تعداد و تیراژ مطبوعات افزایش زیادی یافت همانطورکه شمارگان روزنامهٔ مساوات که از جراید مهم و مؤثر انقلاب مشروطه شمرده میشد به ۳ هزار، روزنامه صور اصرافیل به ۵ هزار، روزنامه مجلس به تدریج از ۷ هزار به ۱۰ هزار و روزنامه انجمن ملی به ۵ هزار نسخه رسید. به هنگام صدور فرمان مشروطیت تنها ۲۰ روزنامه و نشریه در ایران منتشر میگردید اما در پی اعلام این فرمان و در مدت زمان مانده از سال ۱۳۲۴ (قمری)، ۹۲ نشریه شامل ۶۴ عنوان در تهران، ۹ عنوان در اصفهان، ۶ عنوان در تبریز، ۴ عنوان در همدان، لاهیجان و ارومیه هر کدام دو عنوان و کرمانشاه، شیراز، مشهد، بندر انزلی و شهر ری هر کدام یک عنوان، منتشر میشد.
در دوره دوم مشروطیت قِطع روزنامههای روزانه بزرگتر شد ولی تیراژ آنها کاهش پیدا کرد مثلا روزنامه استقلال ایران از هشتصد تا هزار نسخه و ایران نو که در آن زمان کثیرالانتشارترین روزنامه ایران محسوب میشد بین ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ نسخه تیراژ داشت، کاهش این تیراژ را میتوان در توسعه فقر عمومی به علت حوادث ناگوار در آن مقطع دانست در این دوره معمولاً چندین نفر یک شماره از روزنامه را به شراکت میخرید و با هم مطالعه میکردند.
اولینها در صنعت روزنامهنگاری در ایران
اولین نشریه به زبان خارجی روزنامه وطن بود. از این روزنامهٔ دو زبانهٔ فارسی-فرانسوی، فقط یک شماره در سال ۱۲۹۳ (قمری) (۱۸۷۵ میلادی) به مدیریت بارون لوئی دونورما بلژیکی منتشر گردید. لوئی دونورما در سال ۱۲۹۲ به همراه ناصرالدین شاه از فرانسه به تهران آمده بود و چون در اولین شماره از روزنامه مقالهای در مورد آزادی نوشت به دستور شاه روزنامه تعطیل و لوئی دونورما نیز از ایران اخراج شد.
اولین روزنامهای که از طرف زنان در ایران منتشر شد دانش نام داشت و در سال ۱۳۲۸ (قمری) توسط همسر میرزا حسینخان کحال انتشار مییافت. این نشریه از ۱۰ رمضان ۱۳۲۸ ق. تا ۲۷ رجب ۱۳۲۹ ق. در تهران منتشر میشد. دانش هفتهای یک بار و در هشت صفحه با قطع رحلی و چاپ سربی چاپ میشد و علاوه بر ایران در سایر کشورها هم منتشر میشد.
اولین نشریه علمی که در ایران منتشر شد روزنامه دولت علیه ایران بود بعد از این روزنامه نشریههای دیگری نظیر گنجینه فنون، فلاحت مظفری، مجمع الاخلاق، دعوت الحق، مجمع بهار و آفتاب منتشر شدند.
اولین نشریه فکاهی در ایران که در ایران منشر شده طلوع نام داشت که در سال ۱۳۱۸ (قمری) اولین شماره آن بیرون آمد. مدیر این نشریه عبدالحمیدخان متینالسلطنه بود که بعدها نماینده مجلس شورای ملی شد.
همانگونه که پیشتر گفته شد، ارومیه نخستین شهرستانی است که روزنامهدار شد.
سانسور در تاریخ روزنامهنگاری ایران
نخستین فرمان رسمی سانسور در ایران، با توجیه حفظ سلامت اخلاقی کودکان، در رجب سال ۱۲۸۰ ه.ق. از سوی ناصرالدین شاه خطاب به صنیعالملک (برادر کمالالملک) صادر شد. در این دستور، شاه نگرانی خود را پیرامون مطالبی که «گوشزد اطفال» میشود، چنین اظهار داشتهاست:
خاصه اطفال که از مبادی احوال به خواندن این حکایات نامربوط میشدند و این روایات منطبعه غیرمستحسنه در جبلت ایشان کالنقشی فی الحجر مرکوز... میگردید و... در گردآب هواجس نفسانی و وسواس شیطانی غوطهور میگشتند...
ولی اعمال اولین سانسور در تاریخ روزنامه نگاری ایران، در قالب توقیف یک نشریه، توقیف روزنامه وطن در سال ۱۲۹۳ (قمری) (۱۸۷۵ میلادی) بود که تنها یک شماره از آن چاپ شد. اولین مقررات هم در دوره ناصرالدین شاهی رخ داد و در در ربیعالثانی ۱۳۰۲ (۱۸۸۴ (میلادی)) به دستور شاه اداره سانسور با هدف نظارت مستقیم بر کتابهای فارسیای که در ایران چاپ میشدند یا اینکه از خارج وارد میشدند، تأسیس شد. این اداره زیر نظر وزارت انطباعات مشغول به کار بود. زمینهٔ ایجاد این اداره زمانی رخ داد که یک کتاب به زبان فارسی را نزد شاه بردند و و ناصرالدین شاه از دیدن اهانتهایی که در آن نسبت به رجال، مقامات و علمای ایرانی شده بود ناراحت شد و سپس با کمک و یاری محمدحسن صنیعالدوله (اعتمادالسلطنه) اداره سانسور را تشکیل داد.
مدرسه عالی روزنامهنگاری
با حمایت مصطفی مصباحزاده در سال ۱۳۴۳ خورشیدی، مدرسه عالی روزنامهنگاری در موسسه کیهان تاسیس شد. این مدرسه به تدریج در طول چند سال برای اولینبار در ایران به دانشکدهای برای آموزش روزنامهنگاری در مقطع کارشناسی تبدیل شد.
مجله
مجله یا ژورنال گونهای کتابچهٔ دورهای است که با چاپ مقالههای عمومی یا علمی به گسترش و اشاعهٔ اطلاعات، دانش و نتایج پژوهشها دربارهٔ پیشرفتهای جاری در یک حوزهٔ علمی خاص میپردازد. مقالهٔ علمی توسط پژوهشگر یا پژوهش گرانی نوشته میشود که پژوهش را انجام دادهاند.
مجله (به انگلیسی: Magazine) به مدرکی جلدشده و ادواری گفته میشود که به طور منظم و با فاصلهٔ انتشار مرتب و زیر شمارهٔ ردیف و دوره و تاریخ معین در زمینههای گوناگون (اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دینی، علمی، فنی، کشاورزی، نظامی، هنری، ورزشی و نظایر اینها) بیش از دو بار در سال منتشر شود و در تهیهٔ مطالب آن بیشتر از یک نفر مشارکت داشته باشد و نیز دارای بیشتر از یک مقاله باشد.
اصطلاحشناسی
در روزگاری که نخستین مجله در ایران انتشار مییافت، در نشریهٔ تربیت مجله را چنین تعریف کردند:
مجله و جریده به اصطلاح این عصر و زمان مجموعه یا رسالهای است که دارای مطالب مفید سیاسی و علمی و ادیب و غیرها از وقایع متفرقه و اخبار مختلفه از هر جنس و هر نوع اعم از تاریخ و حکایت و قصه و روایت و سخنهای ادبآموز و مثلهای تربیتاندوز باشد و مجله یومیه نیست، اما متوالیاً طبع و منتشر میشود [...] مجلهٔ ۱۵روزه و ۱۰روزه و یک ماهه و بیشتر و کمتر در السنهٔ مختلفهٔ امروز بسیار و فراوان است [...] مجله در اصل رسالهای است که مشتمل بر مواعظ و حکم باشد. چنان که صحیفهٔ لقمان را که مطالب حکمتی وی در آن درج بوده مجلهٔ لقمان گفتهاند و اگر بخواهیم مجله را درست به فارسی ترجمه کنیم، باید بگوییم گنجینهٔ دانش...
در لغتنامهٔ دهخدا اصل این لغت را عبری و از کلمهٔ «مگلت» دانستهاند و ذیل مجله آوردهاند: «آنچه هم چون کتاب و رساله از اخبار و موضوعات و مقالات مختلف هفتهای یا ۱۵روزی یا ماهی و جز آن طبع کنند و انتشار دهند.» فرهنگ فارسی معین مجله را مجموعهای تعریف کردهاست که «به طور مرتب منتشر میشود و شامل مقالات در موضوعی واحد یا در موضوعات مختلف باشد.» در فرهنگ عمید نیز ذیل واژهٔ مجله آمدهاست: «مجموعهای از مقالات گوناگون که هر هفته یا هر ماه یک مرتبه چاپ و منتشر شود». فرهنگ بزرگ سخن مجله را «نشریهای که در فواصل زمانی یکسان چاپ میشود و معمولاً شامل مجموعهای از اخبار، مقالات، عکس و مانند آنهاست» تعریف کردهاست. دیگر فرهنگها و واژهنامهها از مجله به عنوان صحیفهٔ حکمت، کتاب حکمت و ادب و... یاد کردهاند.
در لاروس، مجله را «نشریهای دورهای با جلد کاغذی مشتمل بر نوشتههای نویسندگان مختلف و غالباً مصور و همراه با تبلیغات» و در فرهنگ انگلیسی آکسفورد «نشریهای ادواری با جلد کاغذی حاوی داستانها، مقالات و غیره که به وسیلهٔ نویسندگان مختلف نوشته میشود» تعریف شدهاست.
کتابداران «نشریهای با عنوان مشخص [را] که به صورت شمارهها یا جزوههای پیاپی با فاصلهٔ زمانی منظم برای مدت نامحدود منتشر میشود و حاوی مقالاتی دربارهٔ موضوعهای مختلف از نویسندگان مختلف است» مجله مینامند و روزنامهنگاران «نشریهٔ چندینصفحهای [را] که هفته یا ماهی یک بار در روز یا هفتهٔ معین منتشر شود و قطع آن کوچکتر از روزنامه و صفحات آن بهمراتب زیادتر باشد» به عنوان مجله میشناسند.
ابنعربی گوید: «از اعرابی در حالی که کُرّاسهای [کُرّاس به ضم کاف و تشدید را به معنی جزوی از کتاب که غالباً محتوی ۸۰ برگ است] در دست داشتم، پرسیدم مجله چیست؟ جواب داد همان که در دست توست.»
ادوارد براون مجله را نشریهای مینامد که «مشتمل بر مقالات [بلند] علمی، ادبی، سیاسی و تاریخی مفصلتر از اخبار و وقایع جاری [روزنامه] باشد» و اضافه میکند که «این قبیل نشریات جلدشده به شکل و قطع کتاب در مدتهای متناوب با فواصل معین انتشار مییابد. در لسان عربی معاصر آن را مجله و در ترکیه مجموعه مینامند. به عقیدهٔ من در زبان فارسی جنگ یا سفینه بهترین نام برای چنین نشریهای میتواند باشد. این دو کتاب در کتب قدیمه به همین قسم مجموعههای یادداشت، اطلاق میشده و جریده نوع دیگری از آن بودهاست.»
«در بیروت کلمهٔ مجله را که به عربی به کار میرفت، برای مطبوعات دورهای زماندار به کار میبردند. مجله مانند مظنهٔ لفظی عربیالاصل و مشتق از ریشهٔ «جل» به نظر میرسد. با توجه به معنی قبلی مقصود از آن، باید آن را کلمهای دخیل پنداشت نه اصیل که از راه زبانهای آرامی و عبری و سریانی به عربی درآمده باشد... به هر صورت، ابراهیم یازجی ادیب معروف لبنانی نخستین بار این لفظ را از مورد خاص لغوی که آن صحیفهٔ حکمت باشد، برگرفت و مجله الطب بیرون را در ۱۸۸۴ به این نام انتشار داد. البته مجله الجنان و النحله و النجاح و المقتطف چند سال پیش از این تاریخ دورهٔ انتشار خود را آغاز کرده بودند، ولی کلمهٔ مجله را بعد از ۱۸۸۴ در معرفی شکل انتشار خود به کار بردند. این لفظ در زبان ترکی عثمانی نخست در مورد مجلهٔ قوانین عدلیهٔ معمول در محاکم رسمی به صورت مجله الاحکام به کار برده میشد و بعداً در زبان ترکی هم به معنی نشریات زماندار مرسوم و معمول گردید...»
انواع
بر اساس ترتیب انتشار
از نظر ترتیب انتشار مجلهها به انواع مختلف تقسیم میشوند:
مجلهٔ هفتگی: مجلهای که در هر هفته یک بار انتشار یابد.
مجلهٔ دو هفتگی: مجلهای که در هر دو هفته یک بار منتشر شود.
مجلهٔ ماهانه: مجلهای که در هر ماه یک بار منتشر شود که به این نوع مجله، ماهنامه یا مجلهٔ ماهیانه نیز میگویند.
مجلهٔ سه ماهانه: مجلهای که در هر سه ماه یک بار منتشر گردد که این نوع مجلهها بیشتر به فصلنامه اشتهار دارند.
مجلهٔ چهار ماهانه: مجلهای که در هر چهار ماه یک بار منتشر شود.
مجلهٔ شش ماهانه: مجلهای که در هر شش ماه یک بار منتشر شود که به این مجلهها دوفصلنامه یا نیمسالنامه نیز میتوان گفت.
بر اساس محتوا
مجلهها به لحاظ دامنهٔ شمول به دو دستهٔ عمومی و تخصصی تقسیم میشوند.
بر اساس قالب انتشار و دسترسی
مجلهها از لحاظ قالب انتشار، به سه دستهٔ کاغذی و الکترونیکی و چند رسانه ای تقسیم میشوند. مجلهٔ کاغذی مجلهای است که به شکل سنتی چاپ و انتشار مییابد. مجلهٔ الکترونیکی به مجلهای گفته میشود که به صورت الکترونیکی روی اینترنت چاپ و منتشر میشود. مجلهٔ چندرسانه ای به مجلهای گفته میشود که به صورت Pdf روی لوح فشرده منتشر میشود. پس از اختراع وب، بسیاری از مجلههای کاغذی به صورت الکترونیکی نیز منتشر میشوند که به دو صورت قابل دسترس هستند:
پرداخت حق اشتراک و آبونمان
دسترسی آزاد.
تاریخچه
مجله در ایران
با توجه به تعریف ارائه شده از مجله، در ۶۵ سال نخست عمر مطبوعات در ایران، نشریهای در شکل مجله در این کشور منتشر نشدهاست. از کتابخانهٔ خلاصه الاخبار چاپی تاکنون نسخهای به دست نیامدهاست. بدون احتساب این عنوان که از شکل و محتوایش بیخبریم و عنوانهایی که شاید بعدها به دست آیند، می توان نوشت در عهد محمدشاه قاجار و ناصرالدینشاه قاجار مجله – با تعریف ارائه شده – در ایران منتشر نشدهاست.
روزنامهٔ علمیهٔ دولت علیهٔ ایران، روزنامهٔ ملتی، روزنامهٔ نظامی، روزنامهٔ علمی، مریخ و چند نشریهٔ دیگر تا حدودی از نظر محتوا و ترتیب انتشار مجلهاند، اما از نظر شکل مجله محسوب نمیشوند. مراد از شکل نیز فقط قطع نیست. روزنامهٔ اردوی همایون و ورقهٔ ماه مدرسهٔ دارالفنون تبریز تقریباً قطع رقعی دارند، اما مجله به حساب نمیآیند. نخستین نشریهٔ ادواری مجلد ایران که خصوصیات مجله را داشت سالنامهٔ ایران ۱۲۹۰ است که از نظر ترتیب انتشار مجله محسوب نمیشود.
فلاحت مظفری
فلاحت مظفری – به مفهوم امروزی – سرآغاز مجلهنگاری در ایران است.
در جمادیالاول ۱۳۱۸ ق. برابر با اوت ۱۹۰۰ م. در تهران از سوی ادارهٔ کل فلاحت مجلهای با قطع ۲۱۱×۱۶۶۵ با عنوان فلاحت مظفری منتشر شد. بر روی جلد شمارهٔ اول این مجله که نخستین نشریهٔ اختصاصی کشاورزی ایران است، آوردهاند:
«صاحب امتیاز [مهدی] فخیم السلطنه، رئیس و مدیر کل فلاحت ممالک محروسهاست، مسیو داشر، مدیر و مهندس زارعت [نیز] بعضی مقالات را میدهد، محل رجوع چهارراه مخبرالدوله در ادارهٔ مرکزی کل فلاحت است. وجه اشتراک سالیانهٔ طهران ۱۸ قران، داخلهٔ ایران ۲۰ قران، اروپ و آمریک ۱۴ فرانک، تمام عثمانی سه مجیدی، قفقاز و روسیه شش منات، هند و افغانستان ۹ روپیه [و] اجرت پست همهجا به عهدهٔ ادارهاست» و «از کلیهٔ علوم فلاحت و فواید عامه و مقالات سودمند دیگر و اخبار رسمی راجع به امور فلاحت سخن میگوید. مقالات نافعه به حال دولت و ملت و راجع به فلاحت و فواید عامه را با کمال امتنان میپذیرد و نشر مینماید، مراسلاتی که به اداره میرسد، در صورت انتشار و عدم آن صاحبش حق استرداد ندارد. پاکتهای بیتمبر قبول نمیشود. ماهی دو بار در غره و پانزدهم طبع و تقسیم میشود.»
اگرچه نوشته شدهاست «ماهی دوبار» ولی انتشار این مجله با وقفه همراه بودهاست. به عنوان مثال، فاصلهٔ انتشار شمارههای یک و دو به یک ماه میرسد که علت این وقفه در مقدمهٔ شماره دوم «غفلت امنای دارالطباعه» ذکر شدهاست و در صفحات آغازین شمارهٔ سوم نیز در این باره مینویسند:
از اول چنان مقرر شده بود که ماهی دوبار [این مجله] به حروف سربی طبع و انتشار یابد. امنای دارالطباعهٔ سربی [...] از عهد برنیامده و نتوانستند [مجله] را بهوقت برسانند، از آن رو [چاپ مجله] به تأخیر افتاد، لهذا طبع [مجله] را به حروف سربی موقوف کرده، قرار دادیم که بعد از این [مجله] را به خط نستعلیق نوشته به مطبعهٔ سنگی چاپ کرده ماهی دوبار انتشار دهیم. از مشترکین عظام اعتذار میکنیم که به سبب تأخیرات واقعه ما را خورده نگیرند که تخلف از امنای مطبعهٔ سربی بود.
از دیگر نکات قابل ذکر در معرفی این مجله این است که شمارههای دوازدهم و سیزدهم آن در یک مجلد چاپ و منتشر شدهاست. دیگر اینکه در شمارهٔ نوزدهم این مجله میخوانیم:
در سال اول [...] فلاحت مظفری فقط پنج نمره چاپ شد و آن نمرات در دست نیست و تمام شده، در سال دوم که تا اول میزان قوی ئیل باشد، ۱۲ نمره چاپ و توزیع گردید، ولی تاکنون مشترکین عظام وجه ناقابل آن که در سال شش قران است، چه در طهران و چه در ولایات نپرداختهاند. امیدوار است که این جزیی وجه را که پول کاغذ و پست نمیشود، زودتر بپردازند و از اول میزان که اول سال فلاحتی است، شروع به نمرهٔ ۱۸ که نمرهٔ اول سال سوم است، نموده و برای عموم مشترکین سابق فرستاده خواهد شد، ولی مستدعی است که اگر میل به دادن شش قران که پول چاپ گراور این [مجله] است، ندارند تمام ۱۲ نمره را با قبض اداره به فراش مسترد سازند تا به مشترکین جدید دیگر که طالب آن ۱۲ نمره سال دومند داده شود و اگر کسر نمره دارند یا [مجله] غیرمنظم به آنها رسیده مرقوم فرمایند تا از فراش مواخذه شود. امید است انشاءا... دریغ نخواهند فرمود، ولی در سال آتیه، بلکه در همین ماه شوال اقدام فرمایند و الا پس از ماه شوال اگر بفرستند بیفایده و بیاثر خواهد بود. —مهدی، معاون ادارهٔ فلاحت
ساختار مجله
مجله دارای «شکل» و «محتوا» است. مجلهها به لحاظ شکل عموماً دارای نام، اندازهٔ معین، شماره و تاریخ، دوره یا سال، شناسنامه (نام صاحب امتیاز، مدیر مسؤول، سردبیر، هیأت تحریریه، نشانی و...)، و به عنوان هویت ظاهری دارای شیوهٔ صفحهآرایی هستند. در عرف مطبوعاتی امروز به نشریههای هفتگی، دوهفتگی و... که در ایران در شکل و هیأت روزنامه منتشر میشوند، به لحاظ فرم چاپ و... مجله اطلاق نمیشود، چون یکی از ویژگیهای فنی مجله اتصال اوراق آن به وسیلهٔ مفتول و یا چسب به یکدیگر است. از سوی دیگر در ابتدای انتشار، هر آنچه را که ما امروز مجله مینامیم، به اسم روزنامه یا جریده میخواندهاند که با این تعریف میتوان گفت که در ایران انتشار مجله قبل از رواجِ این واژه مرسوم شدهاست.
مقاله
یک مقالهٔ علمی پژوهشی شامل عناصر زیر است:
عنوان، نام و مشخصات نویسنده، چکیده، کلیدواژهها، مقدمه، پیشینه پژوهش، روش شناسی، تجزیه و تحلیل دادهها، نتیجه گیری، فهرست منابع یا کتابشناسی. مقالههای علمی اغلب طولانی هستند و در پایان حاوی فهرستی از آثار استناد شده در متن مقاله هستند که به کتابشناسی یا فهرست منابع موسوم است. در حالی که مقاله مجلههای عمومی فاقد استناد هستند.
اعتبار
بهطور معمول، مجلههای علمی پژوهشی توسط متخصصان موضوعی مورد داوری همتا (Peer Review) قرار میگیرند. مجلههای علمی پژوهشی بر اساس معیاری موسوم به ضریب تأثیرگذاری مجله (Impact Factor) که مبتنی بر میزان استنادهاست مورد ارزیابی و رتبه بندی قرار میگیرند. کتابخانهها شمارههای مربوط به یک سال انتشاراتی یک مجله علمی را در یک یا چند مجلد به صورت سالانه صحافی میکنند.
یکی از عوامل اصلی پیشرفت هر کشوری میزان تولید و تأثیر انتشارات علمی آن کشور است (عصاره، ۱۳۷۷). امروزه تعداد مقالهها و مجلههای علمی منتشر شده در یک کشور به عنوان یکی از شاخصهای اصلی توسعهیافتگی و اعتبار علمی آن کشور در سطح بینالمللی محسوب میشود. مجلههای علمی یکی از ابزارهای مهم شکوفایی صنعت و فناوری محسوب میشوند. زیرا از یک سو میان مجامع علمی و پژوهشگران ارتباط برقرار مینمایند و از سوی دیگر علم را از بخشهای دانشگاهی و پژوهشی به حوزه صنعت و تولید انتقال میدهند. در واقع، مجلههای علمی رابط بین دانشگاه و صنعت هستند. بدیهی است که مقالههای علمی که منبع عمده اطلاعات علمی محسوب میشوند در میان سایر آثار علمی از منزلت خاصی برخوردار هستند (نوروزی و علیمحمدی، ۱۳۸۵).
جدیدا یک مجله که توسط بچهها اداره میشود راهاندازی شده وآنها بدون کمک گرفتن از مدرسشان آن را ساختهاند. البته کمکهای دبیر ادبیات، آقای التجا، مفید فایده بودهاست.
فیزیولوژی ورزشی
فیزیولوژی ورزشی به ۴ بخش فراگیر تقسیم میشود: آمادگی جسمانی، فیزیولوژی ماهیچهها، فیزیولوژی گردش خون،

فیزیولوژی تنفس
بدن انسان برای اینکه بتواند نقش خود را به طور مؤثر در زندگی ایفا کند باید از آمادگی جسمانی خوبی برخوردار باشد یعنی به طور مداوم انرژی لازم را در اختیار داشته باشد تا بتواند وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد. وقتی سخن از آمادگی جسمانی به میان میآید مقصود از آن داشتن چنان قلب، رگهای خونی و ششها و ماهیچههایی است که بتوانند وظایف خود را به خوبی انجام دهند و با شور و نشاط تمام در فعالیتها و تفریحات سالمی شرکت کنند که افراد عادی و غیر فعال از انجام آنها ناتوانند. عوامل متعددی در آمادگی جسمانی مؤثر است اما چهار عامل بیش از عوامل دیگر در این میان ایفای نقش میکنند این عوامل عبارتاند از (نیروی ماهیچه، استقامت ماهیچه، انعطاف ماهیچه و استقامت قلبی ریوی) می باشد.
نیروی ماهیچه
همانطور که میدانید حدود ۴۰ درصد وزن بدن را ماهیچه تشکیل میدهد این ماهیچهها در خود تولید انرژی میکنند که این نیرو، نیروی ماهیچه نامیده میشود که البته قابل اندازهگیری نیز هست. مهمترین عامل شناخته شده در آمادگی جسمانی استعداد و توانایی ماهیچهها در وارد کردن نیرو یا مقاومت در برابر آن است. تمرینات قدرتی از عواملی است که سبب حجیم شدن تارهای ماهیچهای میشود و توانایی فرد را در تولید نیروی بیشتر افزایش میدهد، این افزایش میتواند به دلایل عصبی (فراخوانی تارهای بیشتر و تحریک واحدهای عصبی-ماهیچهای بزرگتر)باشد یا به دلیلی مثل افزایش رها سازی یون کلسیم یا افزایش تماس تارهای اکتین و میوزین. قدرت ماهیچه اهمیت بسیاری در ورزشهای مختلف و البته فعالیتهای روزانه دارد بسیاری از مردان و حتی زنان از ماهیچهها بازو و سرشانه ضعیفی برخوردار هستند که باعث ضعف در فعالیتهای ورزشی و روزانه و ایجاد درد و بیماری در سنین بالا میشود..
استقامت ماهیچه
ماهیچهها در خود انرژی ذخیره میکنند. این عمل به ماهیچهها امکان میدهد که مدت زیادی به فعالیت خود ادامه دهند. این عمل ماهیچهها را استقامت ماهیچهای گویند. استقامت ماهیچهای عبارت است از ظرفیت یک ماهیچه یا گروهی از ماهیچهها برای انقباض مداوم. معمولاً استقامت ماهیچه را با قدرت ماهیچهای اشتباه میگیرند ولی باید توجه کرد که معمولاً استقامت ماهیچهای عبارت است از توانایی در کاربرد قدرت و نگهداری این توانایی برای مدت نسبتاً طولانی. برای مثال در فعالیتهایی چون: برف پارو کردن، چمن زدن، نظافت و یا حرکات ورزشی چون دراز و نشست، بالا کشیدن بدن در حالت بارفیکس و... استقامت ماهیچهای نقش اساسی دارد که میشود با تمرینات منظم ورزشی آن را افزایش داد.
انعطاف ماهیچه
توانایی در کاربرد ماهیچهها در وسیعترین دامنه حرکت آنها به دور مفصلها را انعطاف پذیری گویند. این عامل در آمادگی جسمانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. با تمرینات ورزشی میزان توانایی مفاصل بدن در خم شدن و چرخیدن بیشتر میشود و در نتیجه کارایی ماهیچهها بهبود مییابد اگر مفاصل از انعطاف کمی برخوردار باشند محدودیت حرکتی برای بدن ایجاد میشود. انعطاف پذیری در فعالیتهای روزانه چون باغبانی، خانه داری، فعالیتهای ورزشی که احتیاج به نرمی و انعطاف پذیری دارند مؤثر است. که البته این نقش در فعالیتهای ورزشی چون ژیمناستیک، دو و میدانی و... پر رنگ تر میشود.
استقامت قلبی و ریوی
بسیاری از دانشمندان و صاحب نظران ورزشی عقیده دارند که عامل استقامت قلبی ریوی در آمادگی جسمانی بیش از عوامل دیگر اهمیت دارد و بعضی دیگر دقیقاً بر عکس این نظریه مهر تأیید زدند. اما تجربه نشان دادهاست که استقامت قلبی ریوی از عوامل اساسی آمادگی جسمانی است و با تمرینات استقامتی شدید و سنگین میتوان آن را ارتقاء بخشید.
فیزیولوژی ماهیچه
ماهیچهها دستگاهی هستند که مواد غذایی را از صورت شیمیایی به صورت انرژی مکانیکی یا کار تبدیل میکنند. میدانیم که حرکات بدن از انقباض ماهیچهها حاصل
در بخش ماهیچهها مخطط ۲ مطلب را بررسی میکنیم: ۱- انقباض ماهیچه، ۲- منابع انرژی ماهیچه.
انقباض ماهیچه: اگر طول ماهیچه به هنگام انقباض تغییر نکند این انقباض را (هم طول) میگویند. در این نوع انقباض جسم مقاوم جابه جا نمیشود تمام انرژی حاصل از انقباض به حرارت تبدیل میشود. ولی اگر انقباض ماهیچه به کوتاه شدن آن منجر شود آن انقباض را (هم تنش) میگویند که باعث میشود جسمی که در برابر ماهیچه قرار میگیرد جابه جا شود. سرعت انقباض ماهیچه با مقدار وزنهای که در مقابل آن قرار میگیرد رابطه عکس دارد. اگر هیچ نیرویی در برابر ماهیچه قرار نگیرد ماهیچه سریعاً منقبض میشود ولی اگر به تدریج نیروی مخالف افزایش مییابد از سرعت انقباض کاسته میشود. تا اینکه اگر میزان نیروی مخالف برابر با نیروی ماهیچه شود سرعت کوتاه شدن یا انقباض به صفر خواهد رسید.
منابع تامین انرژی
ماهیچه برای آنکه به حالت انقباض درآید احتیاج به انرژی دارد. منبع اصلی انرژی ماهیچه آدنوزین تری فسفات است که به مقدار کمی در ماهیچه وجود دارد ولی به مقدار زیادی انرژی آزاد میکند. کراتین فسفات منبع انرژی دیگری است که در سلولهای ماهیچهای ذخیره میشود. اگر مقدار آدنوزین تری فسفات در سلول بیش از اندازه لازم باشد انرژی اضافی صرف تولیدکراتین فسفات میشود و در نتیجه مقدار بیشتری از انرژی ذخیره خواهد شد. به مجرد ذخیره آدنوزین تری فسفات در ماهیچه کراتین فسفات موجود به سرعت و سهولت به آدنوزین تری فسفات تبدیل میشود و در نتیجه کراتین فسفات باعث ثابت ماندن مقدار آدنوزین تری فسفات ماهیچه میشود. انرژی حاصل از کراتین فسفات و آدنوزین تری فسفات برای مدت کوتاهی انرژی لازم را تأمین میکنند پس در فعالیتهای شدید بدنی که بیش از چند دقیقه طول میکشد باید منبع دیگری از انرژی وجود داشته باشد. این انرژی از تجزیه گلیگوژن حاصل میشود و چون این واکنش در مجاورت اکسیژن قرار میگیرد آن را هوازی یا (با اکسیژن) میگویند. اگر اکسیژن به اندازه کافی برای این واکنشهای شیمیایی وجود نداشته باشد در ماهیچه اسیدلاکتیک تولید میشود. قسمت اعظم این اسیدلاکتیک مجدداً به گلوکز و گلیگوژن تبدیل میشود و مقداری از آن در ماهیچه بر جای میماند. در ورزشهای سخت و طولانی و مخصوصاً افرادی که از آمادگی جسمانی کمی برخوردارند خستگی ماهیچهها بعد از ورزش مربوط به اسیدلاکتیک باقیمانده در ماهیچهاست، میزان خستگی با مقدار اسیدلاکتیک موجود در ماهیچه رابطه مستقیم دارد.
تولید انرژی در بدن به ۳ طریق انجام میگیرد که ۲ طریق آنها برای تولیدآدنوزین تری فسفات نیاز به اکسیژن ندارند (بی هوازی) و در سومین طریقه وجود اکسیژن کاملاً ضروری است که به آن (هوازی) گویند:
سیستم تامین انرژی فسفاژن ATP-Pc
در ورزشهایی چون: پرتاب نیزه، پرتاب دیسک، دو ۱۰۰ متر و شیرجه یا فعالیتهایی که زمان اجرای آن بسیار کم است (حدود ۱۰ ثانیه) و با حداکثر شدت انجام میشوند انرژی مورد نیاز را از این سیستم تأمین میکنند. آدنوزین تری فسفات وکراتین فسفات موجود در ماهیچه به صورت ذخیره وجود دارند و به هنگام فعالیت انرژی مورد لزوم را تهیه میکنند. در این سیستم برای تأمین انرژی احتیاجی به حضور اکسیژن نیست (بی هوازی)
سیستم تامین انرژی بی هوازی(اسیدلاکتیک)
در ورزشهایی که زمان اجرای آنها بین ۱ تا ۳ دقیقه طول میکشد انرژی مورد نیازشان را از این طریق تأمین میکنند مثل دوهای ۴۰۰ و۸۰۰ متر وکشتی. هنگام اجرای این فعالیتها اکسیژن به قدر کافی در ماهیچه موجود نیست از اینرو گلوکز موجود در ماهیچه به اسیدلاکتیک و آدنوزین تری فسفات تبدیل میشود. در حقیقت در این سیستم گلوکز عامل اصلی تأمین کننده انرژی ماهیچهاست.
سیستم تامین انرژی هوازی
هر موجود زندهای برای ادامه زندگی و فعالیت احتیاج به اکسیژن دارد. بعد از چند دقیقه که اکسیژن به بدن نرسد، نه آدنوزین تری فسفات در بدن ساخته میشود و نه انرژی وجود دارد و در نتیجه زندگی پایان مییابد. در ورزشهایی که بیش از ۳ دقیقه طول میکشد ماهیچهها انرژی مورد نیاز را از تجزیه مواد غذایی در مقابل اکسیژن بدست میآورند. در دوهای ماراتن، کوهنوردی و... آدنوزین تری فسفات مورد نیاز ماهیچهها از این طریق تأمین میگردد. پروتئینها، گلیگوژن و چربیها از جمله مواد غذایی هستند که در این سیستم مورد استفاده قرار میگیرد و بیشترین مقدار تولید آدنوزین تری فسفات را نیز دارد.
برگشت به حالت اولیه و وام اکسیژن
همانطور که گفته شد برای اینکه بدن از حالت استراحت به حالت فعالیت درآید واکنشهای متعددی در ماهیچه صورت میگیرد تا انرژی لازم کسب شود. همچنین برگشت بدن از حالت فعالیت به حالت استراحت نیز بسیار مهم است که آن را برگشت به حالت اولیه یا تجدید قوا (Recovery) گویند. ذخیره اکسیژن بدن هنگام فعالیتهای شدید به مصرف سوخت و ساز بدن میرسد؛ در نتیجه هنگام استراحت مقدار اکسیژنی که از ذخیره بدن گرفته شدهاست باید دوباره به بدن باز گردد و اسیدلاکتیک جمع شده در ماهیچهها نیز باید از سلولهای ماهیچهای خارج شودکه البته هر دو نیز هوازی هستند. انرژی از دست رفته بدن را وام اکسیژن (Oxygen Debt) گویند. مقدار وام اکسیژن برابر است با مقدار اکسیژن مورد نیاز در هنگام فعالیت؛ اگر نوع فعالیت شخص ملایم، طولانی و یکنواخت باشد بدن میتواند انرژی مورد نیاز را از هوا بگیرد و وام اکسیژن به وجود نمیآید والی اگر فعالیت شخص شدید باشد به طوری که او مجبور باشد با کمبود انرژی به فعالیت خود ادامه دهد مبتلا به وام اکسیژن میشود. مدت زمانی که طول میکشد تا بدن به حالت اول برگردد بستگی به مدت، شدت و آمادگی جسمانی فرد دارد؛ بعد از فعالیتها در ۲ یا ۳ دقیقه اول مصرف اکسیژن به شدت پایین میآید اما از این شدت به تدریج کاسته میشود تا به حالت یکنواخت برسد. اگر شخص بعد از فعالیت ورزشی خود، به جای استراحت، کار سادهای مثل راه رفتن یا دویدن آرام (سرد کردن) را انجام دهد اسیدلاکتیک موجود در بدن زودتر از بین میرود (در این مورد در فصل علم تمرین به طور کامل توضیح داده شدهاست)
فیزیولوژی دستگاه گردش خون
دستگاه گردش خون از رگها و قلب تشکیل شده که خون تیره و روشن در آنها جریان دارد. قلب به صورت تلمبهای قوی خون روشن را از راه سرخرگ آئورت و سرخرگ ششی به بدن میفرستد و از طرفی سیاهرگهای اجوف فوقانی و تحتانی خون تیره را از بدن به قلب بر میگردانند. به استثنای سیاهرگ ششی که خون روشن و تیره را از ششها به قلب بر میگرداند. یاختههای بدن پیوسته در حال فعالیت اند و برای ادامه حیات و فعالیت خود موادی را میسوزانند و مواد دیگری را دفع میکنند دستگاه گردش خون عهده دار رساندن مواد سوختنی به سلولها و خارج کردن مواد زائد است. قلب از چهار حفره تشکیل شدهاست. دو حفره در طرف راست و دو حفره در طرف چپ. دو حفره بالایی را دهلیز و دو حفره پایینی را بطن میگویند. بطن باعث به حرکت درآمدن خون در بدن میشود و اگر بطن از انقباض بیفتد خون از گردش خواهد ایستاد. شکل قلب شبیه مخروطی است که قاعده آن در بالا و نوک آن در پایین در انتهای بطنها است. در موقع ضربان دو دهلیز با هم منقبض میشوند و بعد از مدت نسبتاً کوتاهی دو بطن منقبض میشوند بعد از این انقباض توقف بیشتر و طولانی تری وجود دارد که به منزلة استراحت قلب است. مدت انقباض بطنها در افراد بالغ ۳/۰ ثانیه و مدت انبساط آنها ۵/۰ ثانیه طول میکشد روی هم رفته یک دوره کامل قلبی ۸/۰ ثانیه طول میکشد بنابراین در هر دقیقه تقریباً ۷۰ دورة قلبی صورت میگیرد و این رقم را تعداد ضربان قلب گویند. همانطور که میدانید در حدود 8 درصد وزن بدن را خون تشکیل میدهد یعنی یک شخص معمولی با وزن در حدود۷۰ کیلوگرم دارای ۵ تا ۶ لیتر خون است قسمت اعظم خون را گلبولهای قرمز تشکیل میدهند. کمبود اکسیژن معمولاً موجب افزایش گلبولهای قرمز خون میشود به همین دلیل است که در ارتفاعات زیاد ورزشکاران استقامتی قادر نیستند رکوردهای جهانی از خود به جا بگذارند چون در مکانهای مرتفع فشار نسبی اکسیژن در هوای تنفسی کم است و شخص ورزشکار قادر نیست به راحتی اکسیژن مورد نیاز را در هنگام ورزش از هوا کسب کند لذا این امر در کارایی او اثر نامطلوب میگذارد.
فیزیولوژی دستگاه تنفسی
طبق تعاریف کتابهای فیزیولوژی، تنفس عبارت است از جذب اکسیژن و دفع انیدریدکربنیک به وسیله سلول زنده، خواه این سلول حیوانی باشد، خواه نباتی.
عمل تنفس طی ۲ مرحله متمایز انجام میشود: تنفس خارجی: که عبارت است از حرکت هوا به داخل ریهها، انتقال اکسیژن از ریهها به خون و انتقال انیدریدکربنیک از خون به ریهها. تنفس سلولی یا داخلی: که شامل جذب اکسیژن و تولید انیدریدکربنیک توسط سلولها میشود. انقباض حجاب حاجز یا دیافراگم و پایین آمدن در محوطه شکم باعث بزرگ شدن قفسه سینه از بالا به پایین میشود. همزمان با این عمل ماهیچهها شکم بتدریج شل میشود و با انقباض ماهیچهها بین دندهای، دندهها به بالا کشیده میشود و استخوان جناغ را به جلو میراند این عمل قفسه سینه را از جلو به عقب میبرد و از طرفین بزرگ میکند؛ با بزرگ شدن حجم قفسه سینه فشار موجود در ریهها از فشار جو کاهش مییابد و باعث حرکت هوا به داخل ریهها میشوند این عمل آنقدر ادامه پیدا میکند تا فشار هوا در ریهها با فشار جو برابر گردد. کلیه اعمال بالا را دم گویند. اما عمل بازدم در حالت استراحت نتیجه شل شدن ماهیچهها دمی و بازگشت ریهها به حالت قبل صورت میگیرد با بالا رفتن ماهیچه دیافراگم و بازگشت حجم قفسه سینه به حالت استراحت، فشار هوا در ریهها از جو بیشتر میشود و آن قدر هوا از ریهها خارج میشود تا فشار ریهها دوباره با فشار جو برابر گردد،عمل بازدم در حالت ورزش کاملاً تغییر کرده واز یک حرکت پاسیو(غیر فعال) به یک حرکت اکتیو(فعال)تبدیل می شود.
حجم جاری و تهویه ریوی
حجم هوایی که با هر بار حرکت به داخل ریهها جریان مییابد را حجم جاری مینامند و مقدار آن بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلی لیتر است و تهویه ریوی عبارت است از حجم جاری ضرب در تعداد حرکات تنفسی در دقیقه که معمولاً بین ۱۰ تا ۲۰ بار در حالت استراحت است. در هنگام ورزش تعداد حرکات تنفسی افزایش پیدا میکند و عمیق تر میشود تا جایی که در فعالیتهای شدید ورزشی ماهیچهها دمی و بازدمی فعال میشوند و تهویه ریوی تا حدود ۱۰۰ لیتر در دقیقه افزایش مییابد. حداکثر تهویه ریوی ممکن است به ۱۵۰ لیتر در دقیقه هم برسد ولی افزایش تهویه ریوی اگر از ۱۰۰ لیتر در دقیقه بیشتر شود به افزایش جذب اکسیژن کمکی نمیکند زیرا به نظر میرسد که انتقال اکسیژن بیش از این مقدار به بافتها، توسط ماهیچهها قلب و ماهیچهها تنفس محدود میشود.
ورزش حرفهای
ورزش حرفهای به ورزشی گفته میشود که در آن ورزشکاران برای فعالیت خود دستمزد دریافت میکنند. ورزش حرفهای در نقطه مقابل ورزش آماتور قرار میگیرد که در آن ورزشکاران فقط برای علاقه شخصی به ورزش میپردازند.
اغلب ورزشهایی که به صورت حرفهای دنبال میشوند، ورزشکاران آماتوری نیز دارند که تعداد آنها بسیار بیشتر از همتایان حرفهای خود است. طرفداران ورزش آماتور معمولاً ورزش حرفهای را در تضاد با اصول اخلاقی ورزش میدانند و معتقدند رقابتهای ورزشی نباید وسیله امرار معاش باشد. این گروه در برخی رشتههای ورزشی تا مدتها توانستند در مقابل جاذبههای مالی و تبلیغاتی ورزش حرفهای مقاومت کنند. برای مثال اتحاد راگبی برای سالها یک ورزش نیمهوقت مخصوص آماتورها باقیمانده بود.
ورزشکارانی که در سطح اول ورزش حرفهای فعالیت میکنند درآمدهای بسیار بالایی را دریافت میکنند. تایگر وودز بازیکن گلف اهل آمریکا پردرآمدترین ورزشکار دنیاست و بر اساس گزارش سال ۲۰۰۹ نشریه فوربز مجموع جوایز و دستمزدهایی که وی از فعالیتهای ورزشی خود دریافت کرده از یک میلیارد دلار فراتر رفتهاست. مایکل جردن بازیکن بسکتبال آمریکایی با ۸۰۰ میلیون دلار و میشاییل شوماخر راننده فرمول یک آلمانی با حدود ۷۰۰ میلیون دلار درآمد از ورزش در رتبههای بعدی قرار میگیرند.
ده بازیکن برتر تنیس دنیا به طور میانگین سالانه ۳ میلیون دلار دریافت میکنند و میانگین درآمد بازیکنان لیگ برتر بیسبال آمریکا ۳ میلیون و ۴۴۰ هزار دلار بودهاست. در فصل ۱۱-۲۰۱۰ میانگین دستمزد بازیکنان لیگ برتر فوتبال انگلستان ۷ میلیون پوند، بازیکنان سری آ فوتبال ایتالیا ۵ میلیون یورو و بازیکنان بوندسلیگا ۳.۳ میلیون یورو بودهاست.
فیزیولوژی ورزشی به ۴ بخش فراگیر تقسیم میشود: آمادگی جسمانی، فیزیولوژی ماهیچهها، فیزیولوژی گردش خون،

فیزیولوژی تنفس
بدن انسان برای اینکه بتواند نقش خود را به طور مؤثر در زندگی ایفا کند باید از آمادگی جسمانی خوبی برخوردار باشد یعنی به طور مداوم انرژی لازم را در اختیار داشته باشد تا بتواند وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد. وقتی سخن از آمادگی جسمانی به میان میآید مقصود از آن داشتن چنان قلب، رگهای خونی و ششها و ماهیچههایی است که بتوانند وظایف خود را به خوبی انجام دهند و با شور و نشاط تمام در فعالیتها و تفریحات سالمی شرکت کنند که افراد عادی و غیر فعال از انجام آنها ناتوانند. عوامل متعددی در آمادگی جسمانی مؤثر است اما چهار عامل بیش از عوامل دیگر در این میان ایفای نقش میکنند این عوامل عبارتاند از (نیروی ماهیچه، استقامت ماهیچه، انعطاف ماهیچه و استقامت قلبی ریوی) می باشد.
نیروی ماهیچه
همانطور که میدانید حدود ۴۰ درصد وزن بدن را ماهیچه تشکیل میدهد این ماهیچهها در خود تولید انرژی میکنند که این نیرو، نیروی ماهیچه نامیده میشود که البته قابل اندازهگیری نیز هست. مهمترین عامل شناخته شده در آمادگی جسمانی استعداد و توانایی ماهیچهها در وارد کردن نیرو یا مقاومت در برابر آن است. تمرینات قدرتی از عواملی است که سبب حجیم شدن تارهای ماهیچهای میشود و توانایی فرد را در تولید نیروی بیشتر افزایش میدهد، این افزایش میتواند به دلایل عصبی (فراخوانی تارهای بیشتر و تحریک واحدهای عصبی-ماهیچهای بزرگتر)باشد یا به دلیلی مثل افزایش رها سازی یون کلسیم یا افزایش تماس تارهای اکتین و میوزین. قدرت ماهیچه اهمیت بسیاری در ورزشهای مختلف و البته فعالیتهای روزانه دارد بسیاری از مردان و حتی زنان از ماهیچهها بازو و سرشانه ضعیفی برخوردار هستند که باعث ضعف در فعالیتهای ورزشی و روزانه و ایجاد درد و بیماری در سنین بالا میشود..
استقامت ماهیچه
ماهیچهها در خود انرژی ذخیره میکنند. این عمل به ماهیچهها امکان میدهد که مدت زیادی به فعالیت خود ادامه دهند. این عمل ماهیچهها را استقامت ماهیچهای گویند. استقامت ماهیچهای عبارت است از ظرفیت یک ماهیچه یا گروهی از ماهیچهها برای انقباض مداوم. معمولاً استقامت ماهیچه را با قدرت ماهیچهای اشتباه میگیرند ولی باید توجه کرد که معمولاً استقامت ماهیچهای عبارت است از توانایی در کاربرد قدرت و نگهداری این توانایی برای مدت نسبتاً طولانی. برای مثال در فعالیتهایی چون: برف پارو کردن، چمن زدن، نظافت و یا حرکات ورزشی چون دراز و نشست، بالا کشیدن بدن در حالت بارفیکس و... استقامت ماهیچهای نقش اساسی دارد که میشود با تمرینات منظم ورزشی آن را افزایش داد.
انعطاف ماهیچه
توانایی در کاربرد ماهیچهها در وسیعترین دامنه حرکت آنها به دور مفصلها را انعطاف پذیری گویند. این عامل در آمادگی جسمانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. با تمرینات ورزشی میزان توانایی مفاصل بدن در خم شدن و چرخیدن بیشتر میشود و در نتیجه کارایی ماهیچهها بهبود مییابد اگر مفاصل از انعطاف کمی برخوردار باشند محدودیت حرکتی برای بدن ایجاد میشود. انعطاف پذیری در فعالیتهای روزانه چون باغبانی، خانه داری، فعالیتهای ورزشی که احتیاج به نرمی و انعطاف پذیری دارند مؤثر است. که البته این نقش در فعالیتهای ورزشی چون ژیمناستیک، دو و میدانی و... پر رنگ تر میشود.
استقامت قلبی و ریوی
بسیاری از دانشمندان و صاحب نظران ورزشی عقیده دارند که عامل استقامت قلبی ریوی در آمادگی جسمانی بیش از عوامل دیگر اهمیت دارد و بعضی دیگر دقیقاً بر عکس این نظریه مهر تأیید زدند. اما تجربه نشان دادهاست که استقامت قلبی ریوی از عوامل اساسی آمادگی جسمانی است و با تمرینات استقامتی شدید و سنگین میتوان آن را ارتقاء بخشید.
فیزیولوژی ماهیچه
ماهیچهها دستگاهی هستند که مواد غذایی را از صورت شیمیایی به صورت انرژی مکانیکی یا کار تبدیل میکنند. میدانیم که حرکات بدن از انقباض ماهیچهها حاصل
در بخش ماهیچهها مخطط ۲ مطلب را بررسی میکنیم: ۱- انقباض ماهیچه، ۲- منابع انرژی ماهیچه.
انقباض ماهیچه: اگر طول ماهیچه به هنگام انقباض تغییر نکند این انقباض را (هم طول) میگویند. در این نوع انقباض جسم مقاوم جابه جا نمیشود تمام انرژی حاصل از انقباض به حرارت تبدیل میشود. ولی اگر انقباض ماهیچه به کوتاه شدن آن منجر شود آن انقباض را (هم تنش) میگویند که باعث میشود جسمی که در برابر ماهیچه قرار میگیرد جابه جا شود. سرعت انقباض ماهیچه با مقدار وزنهای که در مقابل آن قرار میگیرد رابطه عکس دارد. اگر هیچ نیرویی در برابر ماهیچه قرار نگیرد ماهیچه سریعاً منقبض میشود ولی اگر به تدریج نیروی مخالف افزایش مییابد از سرعت انقباض کاسته میشود. تا اینکه اگر میزان نیروی مخالف برابر با نیروی ماهیچه شود سرعت کوتاه شدن یا انقباض به صفر خواهد رسید.
منابع تامین انرژی
ماهیچه برای آنکه به حالت انقباض درآید احتیاج به انرژی دارد. منبع اصلی انرژی ماهیچه آدنوزین تری فسفات است که به مقدار کمی در ماهیچه وجود دارد ولی به مقدار زیادی انرژی آزاد میکند. کراتین فسفات منبع انرژی دیگری است که در سلولهای ماهیچهای ذخیره میشود. اگر مقدار آدنوزین تری فسفات در سلول بیش از اندازه لازم باشد انرژی اضافی صرف تولیدکراتین فسفات میشود و در نتیجه مقدار بیشتری از انرژی ذخیره خواهد شد. به مجرد ذخیره آدنوزین تری فسفات در ماهیچه کراتین فسفات موجود به سرعت و سهولت به آدنوزین تری فسفات تبدیل میشود و در نتیجه کراتین فسفات باعث ثابت ماندن مقدار آدنوزین تری فسفات ماهیچه میشود. انرژی حاصل از کراتین فسفات و آدنوزین تری فسفات برای مدت کوتاهی انرژی لازم را تأمین میکنند پس در فعالیتهای شدید بدنی که بیش از چند دقیقه طول میکشد باید منبع دیگری از انرژی وجود داشته باشد. این انرژی از تجزیه گلیگوژن حاصل میشود و چون این واکنش در مجاورت اکسیژن قرار میگیرد آن را هوازی یا (با اکسیژن) میگویند. اگر اکسیژن به اندازه کافی برای این واکنشهای شیمیایی وجود نداشته باشد در ماهیچه اسیدلاکتیک تولید میشود. قسمت اعظم این اسیدلاکتیک مجدداً به گلوکز و گلیگوژن تبدیل میشود و مقداری از آن در ماهیچه بر جای میماند. در ورزشهای سخت و طولانی و مخصوصاً افرادی که از آمادگی جسمانی کمی برخوردارند خستگی ماهیچهها بعد از ورزش مربوط به اسیدلاکتیک باقیمانده در ماهیچهاست، میزان خستگی با مقدار اسیدلاکتیک موجود در ماهیچه رابطه مستقیم دارد.
تولید انرژی در بدن به ۳ طریق انجام میگیرد که ۲ طریق آنها برای تولیدآدنوزین تری فسفات نیاز به اکسیژن ندارند (بی هوازی) و در سومین طریقه وجود اکسیژن کاملاً ضروری است که به آن (هوازی) گویند:
سیستم تامین انرژی فسفاژن ATP-Pc
در ورزشهایی چون: پرتاب نیزه، پرتاب دیسک، دو ۱۰۰ متر و شیرجه یا فعالیتهایی که زمان اجرای آن بسیار کم است (حدود ۱۰ ثانیه) و با حداکثر شدت انجام میشوند انرژی مورد نیاز را از این سیستم تأمین میکنند. آدنوزین تری فسفات وکراتین فسفات موجود در ماهیچه به صورت ذخیره وجود دارند و به هنگام فعالیت انرژی مورد لزوم را تهیه میکنند. در این سیستم برای تأمین انرژی احتیاجی به حضور اکسیژن نیست (بی هوازی)
سیستم تامین انرژی بی هوازی(اسیدلاکتیک)
در ورزشهایی که زمان اجرای آنها بین ۱ تا ۳ دقیقه طول میکشد انرژی مورد نیازشان را از این طریق تأمین میکنند مثل دوهای ۴۰۰ و۸۰۰ متر وکشتی. هنگام اجرای این فعالیتها اکسیژن به قدر کافی در ماهیچه موجود نیست از اینرو گلوکز موجود در ماهیچه به اسیدلاکتیک و آدنوزین تری فسفات تبدیل میشود. در حقیقت در این سیستم گلوکز عامل اصلی تأمین کننده انرژی ماهیچهاست.
سیستم تامین انرژی هوازی
هر موجود زندهای برای ادامه زندگی و فعالیت احتیاج به اکسیژن دارد. بعد از چند دقیقه که اکسیژن به بدن نرسد، نه آدنوزین تری فسفات در بدن ساخته میشود و نه انرژی وجود دارد و در نتیجه زندگی پایان مییابد. در ورزشهایی که بیش از ۳ دقیقه طول میکشد ماهیچهها انرژی مورد نیاز را از تجزیه مواد غذایی در مقابل اکسیژن بدست میآورند. در دوهای ماراتن، کوهنوردی و... آدنوزین تری فسفات مورد نیاز ماهیچهها از این طریق تأمین میگردد. پروتئینها، گلیگوژن و چربیها از جمله مواد غذایی هستند که در این سیستم مورد استفاده قرار میگیرد و بیشترین مقدار تولید آدنوزین تری فسفات را نیز دارد.
برگشت به حالت اولیه و وام اکسیژن
همانطور که گفته شد برای اینکه بدن از حالت استراحت به حالت فعالیت درآید واکنشهای متعددی در ماهیچه صورت میگیرد تا انرژی لازم کسب شود. همچنین برگشت بدن از حالت فعالیت به حالت استراحت نیز بسیار مهم است که آن را برگشت به حالت اولیه یا تجدید قوا (Recovery) گویند. ذخیره اکسیژن بدن هنگام فعالیتهای شدید به مصرف سوخت و ساز بدن میرسد؛ در نتیجه هنگام استراحت مقدار اکسیژنی که از ذخیره بدن گرفته شدهاست باید دوباره به بدن باز گردد و اسیدلاکتیک جمع شده در ماهیچهها نیز باید از سلولهای ماهیچهای خارج شودکه البته هر دو نیز هوازی هستند. انرژی از دست رفته بدن را وام اکسیژن (Oxygen Debt) گویند. مقدار وام اکسیژن برابر است با مقدار اکسیژن مورد نیاز در هنگام فعالیت؛ اگر نوع فعالیت شخص ملایم، طولانی و یکنواخت باشد بدن میتواند انرژی مورد نیاز را از هوا بگیرد و وام اکسیژن به وجود نمیآید والی اگر فعالیت شخص شدید باشد به طوری که او مجبور باشد با کمبود انرژی به فعالیت خود ادامه دهد مبتلا به وام اکسیژن میشود. مدت زمانی که طول میکشد تا بدن به حالت اول برگردد بستگی به مدت، شدت و آمادگی جسمانی فرد دارد؛ بعد از فعالیتها در ۲ یا ۳ دقیقه اول مصرف اکسیژن به شدت پایین میآید اما از این شدت به تدریج کاسته میشود تا به حالت یکنواخت برسد. اگر شخص بعد از فعالیت ورزشی خود، به جای استراحت، کار سادهای مثل راه رفتن یا دویدن آرام (سرد کردن) را انجام دهد اسیدلاکتیک موجود در بدن زودتر از بین میرود (در این مورد در فصل علم تمرین به طور کامل توضیح داده شدهاست)
فیزیولوژی دستگاه گردش خون
دستگاه گردش خون از رگها و قلب تشکیل شده که خون تیره و روشن در آنها جریان دارد. قلب به صورت تلمبهای قوی خون روشن را از راه سرخرگ آئورت و سرخرگ ششی به بدن میفرستد و از طرفی سیاهرگهای اجوف فوقانی و تحتانی خون تیره را از بدن به قلب بر میگردانند. به استثنای سیاهرگ ششی که خون روشن و تیره را از ششها به قلب بر میگرداند. یاختههای بدن پیوسته در حال فعالیت اند و برای ادامه حیات و فعالیت خود موادی را میسوزانند و مواد دیگری را دفع میکنند دستگاه گردش خون عهده دار رساندن مواد سوختنی به سلولها و خارج کردن مواد زائد است. قلب از چهار حفره تشکیل شدهاست. دو حفره در طرف راست و دو حفره در طرف چپ. دو حفره بالایی را دهلیز و دو حفره پایینی را بطن میگویند. بطن باعث به حرکت درآمدن خون در بدن میشود و اگر بطن از انقباض بیفتد خون از گردش خواهد ایستاد. شکل قلب شبیه مخروطی است که قاعده آن در بالا و نوک آن در پایین در انتهای بطنها است. در موقع ضربان دو دهلیز با هم منقبض میشوند و بعد از مدت نسبتاً کوتاهی دو بطن منقبض میشوند بعد از این انقباض توقف بیشتر و طولانی تری وجود دارد که به منزلة استراحت قلب است. مدت انقباض بطنها در افراد بالغ ۳/۰ ثانیه و مدت انبساط آنها ۵/۰ ثانیه طول میکشد روی هم رفته یک دوره کامل قلبی ۸/۰ ثانیه طول میکشد بنابراین در هر دقیقه تقریباً ۷۰ دورة قلبی صورت میگیرد و این رقم را تعداد ضربان قلب گویند. همانطور که میدانید در حدود 8 درصد وزن بدن را خون تشکیل میدهد یعنی یک شخص معمولی با وزن در حدود۷۰ کیلوگرم دارای ۵ تا ۶ لیتر خون است قسمت اعظم خون را گلبولهای قرمز تشکیل میدهند. کمبود اکسیژن معمولاً موجب افزایش گلبولهای قرمز خون میشود به همین دلیل است که در ارتفاعات زیاد ورزشکاران استقامتی قادر نیستند رکوردهای جهانی از خود به جا بگذارند چون در مکانهای مرتفع فشار نسبی اکسیژن در هوای تنفسی کم است و شخص ورزشکار قادر نیست به راحتی اکسیژن مورد نیاز را در هنگام ورزش از هوا کسب کند لذا این امر در کارایی او اثر نامطلوب میگذارد.
فیزیولوژی دستگاه تنفسی
طبق تعاریف کتابهای فیزیولوژی، تنفس عبارت است از جذب اکسیژن و دفع انیدریدکربنیک به وسیله سلول زنده، خواه این سلول حیوانی باشد، خواه نباتی.
عمل تنفس طی ۲ مرحله متمایز انجام میشود: تنفس خارجی: که عبارت است از حرکت هوا به داخل ریهها، انتقال اکسیژن از ریهها به خون و انتقال انیدریدکربنیک از خون به ریهها. تنفس سلولی یا داخلی: که شامل جذب اکسیژن و تولید انیدریدکربنیک توسط سلولها میشود. انقباض حجاب حاجز یا دیافراگم و پایین آمدن در محوطه شکم باعث بزرگ شدن قفسه سینه از بالا به پایین میشود. همزمان با این عمل ماهیچهها شکم بتدریج شل میشود و با انقباض ماهیچهها بین دندهای، دندهها به بالا کشیده میشود و استخوان جناغ را به جلو میراند این عمل قفسه سینه را از جلو به عقب میبرد و از طرفین بزرگ میکند؛ با بزرگ شدن حجم قفسه سینه فشار موجود در ریهها از فشار جو کاهش مییابد و باعث حرکت هوا به داخل ریهها میشوند این عمل آنقدر ادامه پیدا میکند تا فشار هوا در ریهها با فشار جو برابر گردد. کلیه اعمال بالا را دم گویند. اما عمل بازدم در حالت استراحت نتیجه شل شدن ماهیچهها دمی و بازگشت ریهها به حالت قبل صورت میگیرد با بالا رفتن ماهیچه دیافراگم و بازگشت حجم قفسه سینه به حالت استراحت، فشار هوا در ریهها از جو بیشتر میشود و آن قدر هوا از ریهها خارج میشود تا فشار ریهها دوباره با فشار جو برابر گردد،عمل بازدم در حالت ورزش کاملاً تغییر کرده واز یک حرکت پاسیو(غیر فعال) به یک حرکت اکتیو(فعال)تبدیل می شود.
حجم جاری و تهویه ریوی
حجم هوایی که با هر بار حرکت به داخل ریهها جریان مییابد را حجم جاری مینامند و مقدار آن بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلی لیتر است و تهویه ریوی عبارت است از حجم جاری ضرب در تعداد حرکات تنفسی در دقیقه که معمولاً بین ۱۰ تا ۲۰ بار در حالت استراحت است. در هنگام ورزش تعداد حرکات تنفسی افزایش پیدا میکند و عمیق تر میشود تا جایی که در فعالیتهای شدید ورزشی ماهیچهها دمی و بازدمی فعال میشوند و تهویه ریوی تا حدود ۱۰۰ لیتر در دقیقه افزایش مییابد. حداکثر تهویه ریوی ممکن است به ۱۵۰ لیتر در دقیقه هم برسد ولی افزایش تهویه ریوی اگر از ۱۰۰ لیتر در دقیقه بیشتر شود به افزایش جذب اکسیژن کمکی نمیکند زیرا به نظر میرسد که انتقال اکسیژن بیش از این مقدار به بافتها، توسط ماهیچهها قلب و ماهیچهها تنفس محدود میشود.
ورزش حرفهای
ورزش حرفهای به ورزشی گفته میشود که در آن ورزشکاران برای فعالیت خود دستمزد دریافت میکنند. ورزش حرفهای در نقطه مقابل ورزش آماتور قرار میگیرد که در آن ورزشکاران فقط برای علاقه شخصی به ورزش میپردازند.
اغلب ورزشهایی که به صورت حرفهای دنبال میشوند، ورزشکاران آماتوری نیز دارند که تعداد آنها بسیار بیشتر از همتایان حرفهای خود است. طرفداران ورزش آماتور معمولاً ورزش حرفهای را در تضاد با اصول اخلاقی ورزش میدانند و معتقدند رقابتهای ورزشی نباید وسیله امرار معاش باشد. این گروه در برخی رشتههای ورزشی تا مدتها توانستند در مقابل جاذبههای مالی و تبلیغاتی ورزش حرفهای مقاومت کنند. برای مثال اتحاد راگبی برای سالها یک ورزش نیمهوقت مخصوص آماتورها باقیمانده بود.
ورزشکارانی که در سطح اول ورزش حرفهای فعالیت میکنند درآمدهای بسیار بالایی را دریافت میکنند. تایگر وودز بازیکن گلف اهل آمریکا پردرآمدترین ورزشکار دنیاست و بر اساس گزارش سال ۲۰۰۹ نشریه فوربز مجموع جوایز و دستمزدهایی که وی از فعالیتهای ورزشی خود دریافت کرده از یک میلیارد دلار فراتر رفتهاست. مایکل جردن بازیکن بسکتبال آمریکایی با ۸۰۰ میلیون دلار و میشاییل شوماخر راننده فرمول یک آلمانی با حدود ۷۰۰ میلیون دلار درآمد از ورزش در رتبههای بعدی قرار میگیرند.
ده بازیکن برتر تنیس دنیا به طور میانگین سالانه ۳ میلیون دلار دریافت میکنند و میانگین درآمد بازیکنان لیگ برتر بیسبال آمریکا ۳ میلیون و ۴۴۰ هزار دلار بودهاست. در فصل ۱۱-۲۰۱۰ میانگین دستمزد بازیکنان لیگ برتر فوتبال انگلستان ۷ میلیون پوند، بازیکنان سری آ فوتبال ایتالیا ۵ میلیون یورو و بازیکنان بوندسلیگا ۳.۳ میلیون یورو بودهاست.
ساعت : 4:24 pm | نویسنده : admin
|
کلوپ ورزشی |
مطلب قبلی